تمرکز مغناطیسی افکار
به نام خداوند آرامش ، رزق و سلامتی
سلام به تمام مدیران ، نمایندگان و تلاشگران صنعت بیمه علی الخصوص نمایندگان و مدیران پرتلاش خانواده بزرگ همراهان پاسارگاد
از خداوند بزرگ و رزاق برای شما عزیزان آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم تا به امروز در کنار خانواده محترمتان سلامت ، خوش و خرم بوده باشید .
درنظر دارم در خصوص موضوعی صحبت کنم با نام تمرکز مغناطیسی افکار و اطمینان دارم این روزها برای خیلی از ما مفید خواهد بود.
دوستان وقتی به روزهای گذشته خود نگاهی بیاندازیم می بینیم چقدر سریع گذشته است
و در یک چشم به هم زدن روزهای آینده نیز خاطرات گذشته می گردند.
به زندگی خود نگاهی بیاندازید که در چند ماه گذشته چه کرده اید؟
- چقدرتوانسته اید به چیزهای خوب فکر کنید؟
- افکارتان تا کجا سیر کرده اند؟
- چقدر توانسته اید افکارتان را کنترل کنید؟
- چقدر توانسته اید به مثبت ها فکر کنید؟
در خصوص جلوگیری از انتشاراخبار منفی (نه درسطح کشور ویا بین مردم) فقط در چهارچوب خانواده خودتان از نمره ۱ تا ۱۰ چه نمره ای به خودتان می دهید؟
- چقدر توانسته اید بر روی اهدافتان متمرکز باشید؟
- چقدر توانسته اید یک برنامه ریزی دقیق انجام بدهید؟
- واقعا دراین یک ماه گذشته چند صفحه کتاب خوانده اید؟
- چند ساعت از وقت مفیدتان را در شبکه های مجازی گذرانده و ذهن دست نخورده و نابتان را با اخبار منفی پر کرده اید؟
دسته ای از عزیزان هستند که خواسته یا ناخواسته تمام ذهن شان را با منفی ها پر می کنند.
همین اتفاق به راحتی آنها را از مسیر اصلی زندگی شان خارج می کند.
دسته دوم کسانی هستند که منفی ها را می بینند و می شنوند، شاید درابتدا این موج منفی روی آنها هم تاثیر بگذارد ولی خیلی زود به مسیر اصلی زندگی شان برمیگردند.
برای دسته اول ، بازگشت به مسیر اصلی زندگی خیلی سخت است چون افکار منفی مانند جامه ای تمام ذهن شان را دربرمی گیرد و پاک کردنش بسیار سخت است.
اما !
دسته دوم این گونه نیستند.
پس با این تفاسیر این روزها باید چکار کنیم؟
خواسته یا ناخواسته این روزها کل جهان درگیر یک مهمان ناخوانده شده وحالا به جای این که جزو آن دسته از کسانی باشیم که تمام زندگی شان مختل شده ونشسته اند کاسه غم در بغل گرفته اند، باید و باید متفاوت عمل کنیم .
منظوراز بیان این جملات نادیده گرفتن این روزها نیست. لازم است اشاره ای کنم به دو مقوله حقیقت و واقعیت. خب حقیقت این است که امروز چنین شرایطی برای کل جهان به وجود آمده و حتی مردم عزیز کشورمان ایران و بعضی از نمایندگانی که در این صنعت در حال فعالیت هستند با آن درگیر هستند. هیچ کس هم غیر از خودِ خودِ واقعی شخص نمی تواند به خودش کمک کند. پس باید واقعیت های خودمان را خودمان تغییر دهیم.
بزرگترین و مهمترین کاری که در هر زمان باید یاد بگیریم و انجام دهیم، تمرکز مغناطیسی افکارمان روی خواسته هایمان است.
قبل از اینکه بخواهید هدفگذاری کنید، برنامه ریزی کنید، قبل از اینکه بخواهید کارتان را شروع کنید، قبل از اینکه بخواهید حتی یک شخصی را ملاقات کنید باید تمرکز مغناطیسی افکارتان را در دست بگیرید و در شرایط درست قرارش دهید.
این خواسته ها می تواند معنوی یا مادی باشند.
این بستگی به شما و جنس خواسته هایتان دارد.
منظوراز تمرکز مغناطیسی افکار چیست؟
در اولین قدم قبل از اینکه هر کاری را بخواهیم شروع کنیم باید یاد بگیریم شیوه تغییر را درک کنیم. این جمله بسیار بسیار مهم است . به این معنی که باید تلاش کنیم تا دنیای درونی افکار خودمان را تغییر دهیم. دنیای درونی افکار و احساسات خودمان، آن چیزی که در درون ما وجود دارد. دراین حالت محیط بیرونی ما هم به ما جواب میدهد .
یعنی چیزهایی را که در بیرون می بینیم، آدمهایی را که دربیرون می بینیم، شرایطی که در بیرون درحال اتفاق افتادن است .
می دانید چرا؟
چون ذهن ما برروی دنیای بیرون ما هم تاثیر می گذارد.
ما باید بتوانیم ذهنمان را به سوی واقعیتهای امور و باورهای شرطی شده خودمان باز کنیم . باورهای شرطی شده خودمون یعنی چی ؟
یعنی عادت ها !
آن چیزهایی که از قبل تا به امروز با آنها سر و کار داشتیم .
چه کارشان کنیم ؟
آنها را دور بریزیم.
آن وقت است که تازه نتایج متفاوتی را می بینیم .قطعا رها کردن کارهای گذشته، فکرهای قدیمی، پذیرش فکرها ، کارها و باورهای جدید در نگاه اول خیلی آسان به نظر میرسد.
بهتراست در این مورد مثالی بزنیم ، گذشته ما یک جورهایی جزئی از وجود هر کدام از ما شده است. مثل لباسی که به تن هر کدام از ما است. ترک کردن یک زندگی که طی سالیان سال با ما بوده و برای همه ما آشنا است و درواقع از بچگی به آن عادت کرده ایم و سروکار داشته ایم سخت است. پس اینقدر راحت به آن نگاه نکنیم. قدم گذاشتن در یک مسیر جدید دقیقا مثل ماهی است که در خلاف جهت آب حرکت می کند.
پس نیاز دارد به تلاش، تلاش و تلاش.
راحت نیست ولی شدنی است.
چرا تاکید می گردد که راحت نیست؟
بخاطر این که باید زمان گذاشت .این طور نیست که شما با خودتان بنشینید و به خودتان بگویید من از فردا شرایط زندگیم تغییر پیدا می کند . بله آن شرایط مهمان یک روزه شما است ولی دوباره از پس فردا همان شرایط قبلی حاکم می شود . مثل دیفالت یک برنامه کامپیوتری یا یک دستگاه. هر چقدرهم تغییرش بدهید برمیگردد به دیفالت اولیه خودش. شما باید بتونید آن برنامه ریزی اولیه را تغییرش بدهید.
واقعا جرات این را دارید که در این مسیر با همدیگر هم قدم شویم ؟
تمرکز مغناطیسی بر روی افکار موضوعی است که واقعا نیاز به کار کردن دارد. نیاز دارد به وقت گذاشتن. دراین نوشتار تلاش کرده ام تا خلاصه ای از بخش مقدماتی تمرکز مغناطیسی ارائه گردد تا حداقل کمکی باشد در ایجاد شرایطی متفاوت برای خود در این زمینه.
بحث را اینگونه آغاز می کنیم که: همه ما بخشی از یک میدان وسیع و نامرئی انرژی هستیم. یعنی تمام وجود ما دارای انرژی ای هست که تمام واقعیت های ممکن ما در آن قرار دارد.
واقعیت چیزهایی که ما خودمان برای خودمان میسازیم.
نکته جالب این است که احساسات ما بسیار راحت به افکارمان واکنش نشان میدهد.
"افکار ما !" نکته بسیار با اهمیتی است.
افکار ما آنقدربرای ما پیامدهای بزرگی دارد که حتی می تواند واقعیت های ما را بسازد. پس باید به آن توجه داشته باشیم و تاکید می گردد باید بسیار هوشمندانه با آن رفتار کنیم . درابتدای این مطالب مواردی در خصوص دومقوله حقیقت و واقعیت ارائه گردید. با اکتفا به این مقوله ها باید اضافه نمود که لازم نیست به واقعیت های کنونی و فعلی خودمان رضایت بدهیم . شرایطی که الان داریم ،وضعیت مالی که الان داریم ،سلامتی فعلی مان ، خانه ای که اکنون درآن هستیم و خیلی از موارد دیگر. قطعا هر کسی که بخواهد می تواند واقعیت جدیدی را برای خود ایجاد کند و جالب تر اینکه هر وقت هم که تمایل داشتید میتونید این کار را انجام دهید. فقط کافیه که شروع کنیم همه ما بلا استثنا این توانایی در وجودمان به صورت پیش فرض وجود دارد. فقط کافیه اراده بکنیم. دست را روی آن دکمه بگذاریم و فشار دهیم تا تغییرات را ببینیم. روی سخن با شما است . نماینده ی محترمی که به این مطالب توجه می کنید. چه دلتان بخواهد چه نخواهد چه قبول داشته باشید چه نداشته باشید افکارتان تاثیر مستقیم در زندگی دارد. قبل از هر اقدامی اول باید پذیرا باشید که افکارتان تاثیر بسزائی در زندگی تان دارد. حال اگر شما به این پی برده باشید و قبول کنید که افکارتان تاثیر بسزایی در زندگی تان ایجاد میکند ، آیا هرگز تلاش نخواهید کرد به افکاری که نمیخواهید تجربه کنید اجازه ورود به ذهنتان ندهید؟ آیا تلاش نمی کردید به جای اینکه دائماً درگیر مشکلات باشید روی آن چیزی تمرکز کنید که واقعا میخواهید به آن برسید یا داشته باشید ؟ یا در آن موقعیت قرار بگیرید ؟ و خیلی مسائل دیگر. تا زمانی که نتوانید نگرش تان را نسبت به واقعیت های کنونی تغییر بدهید ، هر تغییری در زندگی شما شانسی و موقتی است .
شک نکنید.
در این ۱۲ سال کار مفیدی که در صنعت بیمه داشته ام با آدمهای بسیار زیادی روبرو شده ام بگذارید مثالی بزنم . در خصوص بحث بیمه چون همه ما در حوزه فروش بیمه هستیم. نماینده ای در یک ماه توانست بیش از تصور خودش آمار تعداد و مبلغ تولید کند، حتی خودش هم باور این را نداشت که بتواند چنین کاری را انجام دهد . براساس این باور به خودش هم می گوید نه بابا این شانسی بود این دفعه اتفاق افتاد.همین طرز تفکر غالب، ماه بعد آن شخص را مجددا در موقعیت ماه قبلش قرار میدهد در این حالت برای او چه اتفاقی می افتد؟ دلسردی. می دانید چرا ؟ چون تمرکز مغناطیسی افکارش به صورت غالب روی نشدن ها متمرکز شده و نتوانسته است واقعیت های کنونی اش را تغییر بدهد . برای اینکه بتوانیم نتایج مطلوب را ایجاد کنیم ،باید تفکرمان را در خصوص رخ دادن مسائل تغییر دهیم. قبل از هر اقدامی به این نکته بسیار مهم توجه کنید : به هر چیزی که فکر کنید آن را دقیقا در مداری قرار میدهید که بر اساس قانون احتمالات احتمال وقوع آن بسیار بالاست . بسیار بالاتر از آن که حتی فکرش را می کنید.
چند مثال موضوع را شفاف تر می کند. شخصی که میگوید من هیچ وقت شانس ندارم تمام موقعیت هایی را که میخواهد در مسیرش قرار بگیرد را خودش از طریق افکارش مسیرشان را عوض میکند . البته چیزی به نام شانس نداریم.
شانس در واقع تلاش بیشتر، زحمت بیشتر، کار کردن بیشتراست .
اما خب در این مسیر وتلاش ها درهایی هم برای او باز میشود تا بتواند آن کارها را انجام دهد. شخصی که میگوید من نمیتوانم . این حرف نفی که قبل از کلمه میتوانم برای خودش می گذارد تمام مسیرش را عوض میکند. یا شخصی که در صنعت خودمان میگوید من نمیتوانم ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ پرتفوی ایجاد کنم. مگه میشه در یک ماه؟ نه بابا کسی هم که زده شانسی زده. یاعمراً من نمی توانم این خانه را بخرم.
در حالت دوم هم، افرادی هستند که جملات مثبت را می گویند اما تمرکزی برروی جمله هایشان ندارند. شعار میدهند به خودشان یا به دیگران و خودشان را توجیه می کنند. میگوید من خیلی خوش شانسم .این جمله را کجا می گوید؟ در جمع. وقتی به خانه می رسد، درتنهایی شب و در خلوت خویش، با خودش فکر میکند که: نه بابا اینجوری ها هم که گفتم نیست اگه من شانس داشتم اگه...
یا میگوید من امسال فلان ماشین را میخرم و ممکنه جلوی همه این حرف را بزند .شاید جلوی خانواده اش بگوید . امسال می گذرد و سال بعد می آید . سال بعد هم می رود و همین طور سال از آن می آید . ماشین نمی خرد. چرا؟ چون باوری روی آن کلامش نداشته و تمرکز مغناطیسی روی افکارش وجود نداشته است .همین عامل باعث شده که به آن خواسته اش نرسد.
یک نکته دیگر درباره اهداف:
اول آنکه تا زمانیکه به هدف انفرادی خودتان نرسیدید آن را به هیچ عنوان با هیچ شخصی در میان نگذارید.
این مقوله مفصلی هست که در آینده بطور کامل در خصوصش صحبت خواهم داشت. به اشتراک گذاشتن اهداف تان فقط زمانی باید صورت بگیرد که هدف تان سازمانی باشد یا آنکه گروهی باشد.
دوم اینکه تمرکز سازمانی افکار دقیقا مثل قطار و ریل می ماند . بدین معنی که اگر یک فکر در ذهن شما باشد؛ یک فکر آینده نگر، تا زمانی که در مدار خودش قرار نگیرد واقعیت جدید را برای شما نمی سازد اگر هم اتفاق بیفتد کاملا اتفاقی و مجدداً تکرار نمی شود. پس اولین و مهمترین قدم قبل از هر کاری تمرکز مغناطیسی افکار است .
حال چند توصیه بسیارمهم که درصورت انجام آن خیلی راحت می توانید به خواسته هایتان دست پیدا کنید و تمرکز مغناطیسی افکارتان را به مراتب قدرتمند تر انجام دهید .برای اینکه تمرکز مغناطیسی افکارتان را بتوانید به صورت خیلی دقیق انجام دهید، حتماً از قانون فیلترینگ استفاده کنید. برایتان توضیح خواهم داد که به چه صورت هست. اما قبل از استفاده از قانون فیلترینگ می خوام یک چالش انفرادی را بگویم برای ۲۱ روز.
برای ۲۱ روز این روند و ده موارد طلائی را که خدمتتان اعلام می گردد انجام دهید.
اولین مورد : به هیچ عنوان در این ۲۱ روز اخبار منفی تماشا نکنید.
چه در تلویزیون چه در اینستاگرام چه در شبکه های مجازی. هر جای ممکن که این اخبار منفی به گوش شما برسد. اولین کاری که باید انجام دهید دوری کردن از اخبار منفی است. این اخبار منفی ممکن است مهمان ناخوانده این روزها باشد. یا هر اخبار منفی دیگری در خصوص سلامتی شما ،شغل شما، درآمد شما ، هدف گذاری های شما، خواسته های شما یا هر مورد دیگری که روزی برایش برنامه داشتید یا این که امروز درصدد آن هستید که برایش برنامهای به وجود آورید. فقط باید از منفی ها دوری کنید. این نکته ای بسیار مهم و با اهمیت است .
دومین مورد: هر روز از خودتان یک کلیپ یک دقیقه ای به صورت سلفی ضبط کنید.
در این کلیپ ها از جملاتی که خودتان را لایق آن میدانید استفاده کنید. یادتان باشد کلماتی را که شما به کار می برید دارای انرژی هستند و موجی تولید میکنند و این موج تمام مدار مغناطیسی را تحت الشعاع قرار می دهد ومطمئن باشید در محیط بیرون این تغییرات به شما نشان داده می شود .برای مثال جملات و عباراتی که معمولا خیلی ها با آن آشنا هستند مانند: من سالم هستم. من عالی ام. من فوق العاده ام .من بی نظیرم. من ثروتمندم. من عاشق خانواده ام هستم .من میتوانم و هر جمله یا دیالوگی که خودتان را لایق آن میدانید. هر چیزی که فکر میکنید در خور شما است. در این کلیپ ها که ضبط میکنید ساعت، روز و تاریخ را در انتهای کلیپ دردیالوگهای خودتان بگویید.
سومین مورد:شروع به نوشتن کنید.
چی باید بنویسید ؟ آینده ای را که دوست دارید داشته باشید. به صورت کامل و با تمام جزئیات بنویسید. تمام خواسته ها با ریز جزئیات ،هر روز و هر روز و هر روز به نوشته های خودتان اضافه کنید . برای اینکه این کار را بخواهید انجام بدهید، پیشنهاد می کنم یک دفتر مخصوص برای این کار را از یکی از دفاتر بدون استفاده در منزل برای خودتان تهیه کنید .آنچه می نویسید ذهنیت و افکار شما اس، برای تفکرات خود ارزش قائل شوید وجملات خودتان را با ریز جزئیات و با بهترین رنگ ها با بهترین خودکار ها و مداد ها که در خانه دارید بنویسید. مدت ۲۱ روز این کار را هر روز انجام دهید و هر روز و هر روز و هر روز به خواسته های خود بیشترو بیشتر اضافه کنید.
چهارمین مورد: به هیچ عنوان با افرادی که دارای بار منفی هستند مراوده نداشته باشید .
ممکن است یک سری از چنین افرادی در خانواده باشند، شما مجبور هستید که هر روز آنها را ببینید، ایرادی ندارد دیدارتان را انجام دهید .اما هر زمان که اینان شروع کردند به گفتن جملات و عبارات منفی راحت ترین تکنیک اصطلاحا به جاده فرعی زدن وعوض کردن صحبت می باشد . نگذارید آن جمله و دیالوگها ادامه پیدا کند. ممکن است این صحبت در مورد هر نوع موضوعی باشد. باز تکرار می کنم حضورمهمان ناخوانده یا صحبت های منفی ای که به شما القاء می کنند که تو نمیتوانی به هدف هایت برسی یا اینکه چرا چرا چرا و هزاران چرایی که جلوی شما بخواهند قرار بدهند که شما را از آن افکاری که برای خودتان ساختید دور بکنند. انجام تمرین مرحله چهارم بسیار مهم است. پنج نفری که میخواهید دورتان داشته باشید باید پنج نفری باشند که به شما در این مسیر بیشترین انگیزه را بدهند. دراینجا راهکاری پیشنهاد می گردد؛ با عزیزانی که هر روزدر ارتباط هستید می توانید قبل از این که بخواهید از جاده فرعی استفاده کنید با آنها گفت و گو کنید و موضوع را با آنها در میان بگذارید.شاید بتوانید حتی به آنها هم کمک بکنید.
پنجمین مورد: مجدد شروع به نوشتن کنید.
اما این نوشته ها با نوشته قبلی تفاوت دارد .آن هم در خصوص شخصیتی است که دوست داریم از خودمان بسازیم و داشته باشیم، به صورت کامل بنویسید .هر آنچه که دوست دارید در آینده ای نه چندان دور از خودتان ببینید را بنویسید تا بتوانید آنرا بسازید. هر روزه به مدت ۲۱ روز تکرارش کنید. بنویسید تا بتوانید این پازل را برای خودتان کامل کنید و هر روز که این کار را انجام میدهید یک قسمت از نوشته های خودتان را اجرایی کنید. شروع کنید به تمرین کردن .این چالش نیاز به تمرین دارد تمرین تمرین تمرین و تمرین .
ششمین مورد: خواندن کتاب است.
ممکن است برای خیلی از افراد خواندن کتاب سخت باشد. چرا؟ چون اولین کتابی را که می خرند ابتدا آخرین صفحه را نگاه می کنند ببینند چند صفحه است. اوه ۲۵۰ صفحه ! ۳۰۰ صفحه !۵۰۰ صفحه! کی حوصله داره این ۵۰۰ صفحه را بخواند ؟ بیایید بر اساس قانون پله هدف گذاری، خردش کنید . کتاب ۱۰۰ صفحه ای را به بخش های ده صفحه ده صفحه تقسیم کنید. بعد می بینید که این طوری ما یک کتاب صد صفحه را خوانده ایم فقط با روزی ۱۰ صفحه . اگه توانش را دارید ۱۵ صفحه.توانش را دارید ۲۵ صفحه. ولی اگر ۲۵ صفحه را در طول روز مطالعه میکنید حتما با ریز و جزئیات آن را مطالعه کنید.به شما پیشنهاد می کنم اگر کتاب ها را در منزل دارید حتماً مطالعه کنید اگر نه از طریق اینترنت بحث کتاب فروشی های مجازی این کتاب ها را تهیه کنید . ۲ کتاب هست که خیلی میتواند به ما کمک کند:
یکی کتاب نگرش همه چیز است و دومی کتاب بیندیشید تا ثروتمند شوید .
هفتمین مورد: حداقل روزی ۱۵ دقیقه به موزیک های شاد گوش کنید .
موزیک هایی که وقتی به آنها گوش می کنید لبخند به لب تان بیاورد، بدن را به حرکت وا داشته و آرامش فعلی را از شما بگیرد جوری که حس شادی وآرامشی همراه با خوشحالی را در وجود شما به وجود بیاورد.
هشتمین مورد: بحث خاطره درمانی است. بهترین خاطرات خودتان را به یاد بیاورید.
هر روز
یک خاطره یک خاطره خوب را از صبح تا شب مدام در ذهن تان مرور کنید. یادتان باشد مرور
خاطرات خوب در ذهنتان، زمان زیادی از شما نمیگیرد. خودتان را در آن محیط تجسم کنید.
صداها ،آدم هایی که در آنجا بودند، محیطی که آنجا بودید ،شرایط آب و هوایی، وسایلی که آنجا
می دیدید ،همه را به صورت کامل به یاد بیاورید. ریز به ریز.
فریم به فریم. تمام خاطرات را مجدداً به یاد بیاورید. با این کار خیلی راحت می تونید افکار منفی را کنار گذاشته و بر روی افکار مثبت تمرکز مغناطیسی پیدا کنید .
نهمین مورد: بسیارمهم و با اهمیت است تصویرسازی و تجسم خلاق می باشد.
تصورکنید که به اهداف تان رسیده اید . خودتان را در آن موقعیت قرار دهید. برای مثال فرض کنید شخصی هدف داشته است ماشینی را برای خودش خریداری نماید، یا یک خانه را برای خودش خریداری کند ، یا یک گوشی موبایل را برای خودش خریداری نماید، یا یک نفر هدف داشته است که در صنعت بیمه در این ماه مثلا ۵۰ میلیون پرتفوی بگیرد.خودتان را در آن شرایط قرار دهید که آن پرتفوی را گرفته اید، آن ماشین را خریده و پشت آن نشسته اید دست به فرمان و درحال نگاه کردن به جلو و در یک مسیر حرکت می کنید.خودتان را در آن مسیر قرار دهید که پرتفوی دلخواه را به دست آورده اید .اسم تان روی تابلوی برترین نماینده ها است. همه درحال تبریک گفتن هستند. و دارید قدم به قدم به خواسته هایتان نزدیک میشوید . تجسم خلاق یکی از عوامل موثری است که در رسیدن به اهداف به شما بسیار کمک میکند . البته من دارم اینها را به صورت تیتروار به شما عرض می کنم. هر کدام از مواردی که گفته شده واقعا نیاز به ساعت ها تکرار و تمرین و آموزش های خاص دارد. باید شرایطی را به وجود آوریم تا بتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم .
به سمت جلو حرکت کردن فقط فروش نیست . حرکت دادن ذهنمان از فروش، بسیار مهمتر
است.
دهمین مورد: بحث حرکت کردن مااست.شروع کنیم به تماس گرفتن. تماس بگیرید
بیست و یک روز این کار را انجام دهید. حداقل در این ۲۱ روز میتوانید روزانه با ۱۵ نفر صحبت کنید .۱۵ را ضربدر ۲۱ کنید ببینید در این ۲۱ روز شما با چند نفر صحبت کرده اید. این پانزده نفر میتواند یک بخش ازآن آدمهای جدید باشد، ارتباطات جدید برقرار کنید. نباید آرام بنشینید .الان بهترین فرصت است که ما "اره "هایمان را تیز کنیم .مدام نباید با یک اره شروع به بریدن یک درخت کرد .بعضی وقتها باید صبر کنیم . منظور از اره وجود خودمان است . آن چیزی که در درون خود مااست . فکر های ما ،ایده های ما ، آن چیزی که به من و شما کمک میکند به سمت جلو حرکت کنیم . تمام اهداف این مقاله و چالش های مطرح شده این است که ما در مدار افکار منفی قرار نگیریم. تمام تلاشمان را انجام دهیم تا به بهترین نحو در مدار مثبت ها باشیم .برای تمام نمایندگان عزیز روزها و ماه ها و سالهای خوبی را از خدای بزرگ و رزاق آرزو دارم و برای همه شما سلامتی را از خداوند طلب می کنم .
نویسنده مقاله : هادی زیتونی مدیر ارشد خانواده بزرگ همراهان پاسارگاد